هومان ، شیرین ترین فصل زندگی عاشقانه مامان و بابا

دلنوشته های بابا برای پسر خوبش

جمعه 28 اسفند 94- تهران از شب سه شنبه اومدیم خونه منیژه فرزاد. این چند چند روز حسابی به پسرم  خوش گذشته.  قبلش که عزیز و آقاجون گرگان پیش ما بودن حسابی باهات بازی کردن تو هم دلبری کردی  هم الان که بساط گردش و بازی به راهه. تو هایپر حسابی  ماشین سواری کردی و بازار کوروش هم شهربازی داشت که اونجا هم خوشحال بودی. فردا هم میریم لاهیجان  دو سه روزی اونجاییم. گردشا و بازیاتو بکن که برگردیم گرگان حسابی کار داریم و  وقت بازی نداریم. ساختمون سازی شروع شده و وقتمون رو میگیره.تو هم که روز به روز بزرگتر و پرانرژیتر میشی. دوس دارم  همش پیشت باشم ولی حیف که نمیشه.  همین که ...
28 اسفند 1394

عیدیهای هومان قبل ازتحویل سال

پسر قشنگم، قیل ازینکه سال جدی  بیاد از بس همه دوست دارن زود زود میخوان عیدهاشون رو بت تقدیم کنن،  یکیش ماشین پدالی زنجیر داره که من و بابا از طرف عزیز طاهره برات گرفتیم     یکیشم موتور شارژیه که خاله جون برات خریده و قبل از عید وقتی اومدیم تهران به شما کادویی داده و چندتا ماشین کوچیک فلزی و یه ساعت مچیه که من برات گرفتم و گهگداری باشون بازی میکنی و من تا اونجا که بتونم قایمش میکنم تا سر سفره هفسین به شما تقدیم کنم، برای همین هنوز از شما و این ماشینا عکس ندارم    عزیزم همیشه بخند که مامان با خنده هات عشق میکنه ...
28 اسفند 1394

شهربازی و یه روز خیلی شاد

عشق من در واپسین روزای سال 94 اومدیم تهران پیش خاله منیژه جونت، قبل از مسافرتمون تو شهر خودمون رفتیم آتلیه و عکس های سه نفری گرفتیم، مامانی تو اینستا یه سفره هفسین خوشگل پیدا کرد،ما هم که قصد تهران اومدن داشتیم بنابرین با آتلیه تهران هماهنگ کردم به شما وقت بده و بتونی با سفره هفتسینشون عکس یادگاری بگیری، دیروز ینی 27 اسفند 94 من و شما و بابایی رفتیم آنلیه، آتلیه یه زیر زمین 50،60 متری بود که از زمین تا زیر سقفش عروسک رو هم رو هم چیده بودن و کلی دکورای قشنگ و جالب داشت، شما از دیدن اونهمه عروسک یکجا هیجان زده شده بودی و بیشتر از همه دوست داشتی ماشین مک کوئین و جوجه های زرد رنگ رو بگیری و باشون بازی کنی، یه کم استرس داشتم تو آنلیه خسته بشی ول...
28 اسفند 1394

خاطرات عزیز محاله یادم بره

پسر جونم امروز 24 اسقند 94 هست، آخرین روزای سال 94 رو با هم میگذرونیم، این روزای سال رو من و بابا خیلی دوست داریم، کوچه و خیابونا پره از آدمای جور و واجور، مغازه ها و پیاده رو ها پر میشه از تنگای شیشه ای و ماهی قرمزا 🐟 و گلای سنبل 🌹و ریزه میزه های هفت سین، انگار یه روح جدید به شهر دمیده میشه این روزا، یادش بخیر دوسال پیش همین موقع ها که تو تو شکم من بودی من و بابا هر روز عصرا میرفتیم پیاده روی و این حجم انبوه آدمای خوشحال نگاه میک ردیم، آخر مسیرم ختم میشد به ب ستی نعمت🍦😋😋😋 هفته پیش عزیز جون و آقاجون اومدن پیش ما گرگان و چند روزی با هم خوش گذروندیم، شما عزیز رو خیلی دوست داری، چون عزیز بات مهربونه و برات وقت میذاره و صد در صد به حرفات ...
24 اسفند 1394

پست عکسی شماره 😄😄😄2

عزیز دلم خیلی وقته اینجا برات عکس نذاشتم، دلیلشم این بود که که با تبلت اینجا رو چک میکنم و اینجا عکسای بزرگتر از 2 مگ رو نمیشه آپ کرد، اپلیکشن تغییر سایزم پیدا نمیکردم، ولی الان دوباره بازار رو نگاه کردم دیدم اپ تغییر سایز عکس گذاشته، منم از فرصت استفاده کردم برات چندتا از عکسات رو تغییر سایز دادم ، از وقتی بزرگتر شدی ما تمیتونیم دست لب تاپ بزنیم اخه شما با اون انگشتای کوچولوت در یک آن دکمه های لب تاپ رو از جاش درمیاری، بعدش دیگه نمیشه به راحتی سرجاشون گذاشت، الان لب تاپ بابا جون سه تا دکمه نداره😅😅😅 حالا بریم سر وقت عکسا   ...
16 اسفند 1394

لغات جدید

پر باهوشم جدیدا تو حرف زدن خیلی پیشرفت کردی، و خیلی بهتر از گذشته لغات رو تکرار میکنی، لغتایی که این روزا بعد از ما تکرار میکنی ایناست: لاک چاقو چادر افتاد   حالا یه خاطره برات بگم، دیروز جلوی اینه نشسته بودم و مشغول کشیدن مداد چشمم بودم، شما از جعبه سایه چشمم خیلی خوشت میاد، قبلا هم چندبار برداشتهبودی و پرتش کرده بودی، برای همین یه کم از رنگش خورد شده و من هم برای اینکه از دست تو در امان باشه گذاشتمش تو کشو بالاییه، جدیدا که قدت بلندتر شده دستت به کشوی بالایی هم میرسه،دیروز کشو رو باز کردی و چشمت افتاد به جعبه سایه چشمم، برق خوشحالی رو از نگاهت دیدم ولی به روی خودم نیاوردم و ترجیح دادم زیر چشمی بپامت، تو هم همینط...
16 اسفند 1394

پیام مهم خاله

✉ مامانی این پیام رو من از طرف خاله جونت برام میذارم: هومان خاله عشق خاله پس کی دو سالت میشه آخه بتونی خودت تنهایی بیای پیشم.  
16 اسفند 1394

بچه خوب

پسر خوبم، تو اینقدر خوبی که حتی تو تصوراتمم نمیگنجید بچه ای به خوبی تو وجود داشته باشه، مهربون ،باهوش، شیطون، خنده رو، با شخصیت و بسیار با ادب. تو مهمونیا واقعا سرافرازمون میکنی، تو بی نظری عشقم😙😙😙 تو چند ثانیه اول اگه آدم جدیدی ببینی خوب نگاهش میکنی و هیچی نمیگی، به رفتار من و بابا جون دقت میکنی، اگه ببینی ما باش خوبیم شما هم کم کم یخت باز میشه و باش مهربونی میکنی و یه کم دیگه اگه بگذره شبطونیای با نمکت شروع میشه، بازیگوش هستی ولی اصلا شرور نیستی ،رفتارت با بچه ها بسیار معقول و پسندیده هست، دقیقا همونی هستی که تو رو برازنده صفت بچه خوب کرده. از هر لحاظ ازت راضی هستم عشقم. خوش اخلاقی و باهوش. هرجا میری جای مخصوص برای خودت تو دل همه ...
14 اسفند 1394
1